داستان ویزن

داستان کتاب ویزن

روزی روزگاری سرزمینی بود که 7 شهر داشت.
شهرهای این سرزمین با عسل های خیلی خوشمزه و خوش بوش معروف بودن .
وجود گل های متنوع و باغبان های خوب این 7 شهر علت معروفیت عسل های این سرزمین بودن.

بعد
 

داستان ویزن

زنبورهای این سرزمین هم می تونستن از این گل های خوب تغذیه کنن و عسل های خوبی درست کنن.
عسل های این سرزمین رو همه جا می شناختن و خیلی هم گرون قیمت و خوب بودن .
اما روزی اتفاق عجیبی تو این سرزمین افتاد.
اتفاق این بود که زنبور ها کم کم از گل های بزرگتر تغذیه میکردن و سمت گل های کوچکتر نمی رفتن.

داستان ویزن

برای باغبان یکی از 7 شهر قصه ی ما این رفتار زنبور ها عجیب بود.
چون داشت می دید گل های کوچک ، دارن غصه میخورن و به خاطر این غصه ها روز به روز حالشون بدتر میشه و یواش یواش از بین میرن.
باغبان دید اگر اینجوری بشه دیگه شهرشون از رونق میوفته. چون گل های بزرگ برای همه زنبور ها که نمیتونن شهد تامین کنن و باعث میشه یه عده زنبور از شهرشون کوچ کنن و یواش یواش دیگه تو شهر ، عسل کم میشه و سرزمینشون، دیگه معروف به شهر عسل ها نیست .
باغبون داستان ما تصمیم گرفت بره با باغبان های شهرای دیگه صحبت کنه ...

 

بعد

 

داستان ویزن

جالب بود همه باغبان ها این خطر رو فهمیده بودن .
پس این 7 تا باغبان تصمیم گرفتن یه برنامه ریزی کنن و گل های شهرشون رو نجات بدن .
تو این برنامه قرار شد همه تجربیاتشون رو بهم بگن و همه گل های شهرشونو دقیق بررسی کنن .
تجربیات این باغبان ها خیلی عجیب بود؛ چون تا الان کسی بهش توجه نکرده بود؛ مثلا در مورد خاک گل ها صحبت می کردن یا نور مورد نیاز گل، حتی جالبه یه سری گل ها دوست داشتن جاشون کنار گل های خاصی باشه . بعد از کلی صحبت، این 7 تا باغبان کارایی که باید انجام میدادن رو نوشتن تو یه کتاب که اسم اون " ویزن " بود .

داستان ویزن

حالا که باغبان ها به نتیجه رسیده بودن تصمیم گرفتن برگردن به شهرشون و دستورات این کتاب رو انجام بدن.
کار خیلی سختی داشتن مثلا یک از کاراشون این بود که باغبان ها باید بعضی از گل ها رو به همه شهرای دیگه ببرن ، چون زنبورها گل های جدید رو دوست دارن و زود شهدشونو استفاده میکنن.
یا اینکه خاک گل ها رو باید عوض می کردن و حتی شیوه آبیاری گل ها رو تغییر میدادن .
اما سخت ترین کارشون گل های بزرگ بود چون ریشه های بزرگی داشتن و به راحتی هم قابل تغییر نبودن واسه همین تصمیم گرفتن یسری از شاخه ها رو هرس کنن و ریشه هاشون رو اصلاح کنن و... .
این کارها نیاز به صبر داشت ولی نتیجه اش عالی می شد .

داستان ویزن

بعد

 

داستان ویزن

بعد از یه مدت دستورات کتاب ویزن نتیجه داد .
شهر ها پر شد از گل های مختلف کوچیک و بزرگ.
زنبور ها هم شروع به تولید عسل های مختلفی کردن.
مردم این سرزمین از کار این باغبان ها خیلی خوشحال شدن و پرسیدن : اگر جایی مثل شما باغبان های خوش فکر نبود چکار کنیم تا نگران عسل زنبورامون نباشیم؟
باغبان داستان ما تنها یه کتاب نشون داد اونم کتاب ویزن بود.

کلمات کلیدی :    
اشتراک گذاری :